کـــوتــــــ....ـــاه نامه

نوشته هایی از دل و چون عمر، کوتاه

کـــوتــــــ....ـــاه نامه

نوشته هایی از دل و چون عمر، کوتاه

کـــوتــــــ....ـــاه نامه را می توان دوجور معنا کرد:

معنی اول کوتاه نامه است به معنی نامه ای که متن آن کوتاه است. معنی دوم کوت آه نامه است که به معنی انباشته کردن و توده آه نامه هاست

کــوتــــ....ـــاه نامه هم کوتاه نامه است هم کوت آه نامه



آخرین نامه ها
آخرین پاسخنامه ها
فرستندگان
عضو باشگاه وبلاگ نویسان رازدل

۱۰۵ مطلب توسط «سید عماد» ثبت شده است

امروز رفتم پاساژ مهستان
هر کس وارد می شد می گفت سلام حاجی
از جنسی خوشش نمیومد می گفت دنبال مناسب ترم و قسمت نیست و از این حرفا
خدافظی ها هم التماس دعا و یا علی

یعد رفتم پاساژ گلدیس
هر کس وارد می شد اگر حس سلام کردن داشت می گفت سلام داداش
از جنسی خوشش نمیومد می گفت خزه
خدافظی در قلیل موارد از همون واژه خدافظ استفاده می کردن


با این همه تناقض ولی یه چی نه تنها تو پاساژا بلکه تو کل مسیر مشرک بود: تیپ همه زنا...

---------------------------------------------------------------------------
پ.ن1: پناه می برم ب خدا
پ.ن2: واقعا آخرو زمونه
پ.ن3: به کجا داریم می ریم؟؟؟
پ.ن4: این بود آرمان های امام؟؟؟
پ.ن5: چی کار کردیم برا کمک به مسئه حجاب؟؟؟
پ.ن6: کلی سوال دیگه دارم اگ کسی قادر ب پاسخگوییه خبر بده
پ.ن7: التماس دعا
  • سید عماد

می گن ک خدا گر زحکمت ببندد دری، ز رحمت گشاید در دیگری


در اربعین امسال ما رو خدا بسته اونم یه قفل محکم روش

درسته ک لیاقت نداشتم و....


اما


منتظر در رحمت خدام...


خداییش انتظار زیادیه؟؟

--------------------------------------------------------------------------------------

پ.ن1: در خیالم تا ضریحت را مجسم میکنم
         موجبات روضه را در خود فراهم میکنم
         دوستانم راهی کرب و بلا هستند و من
         همچنان دارم فقط قافیه سرهم میکنم

پ.ن2:التماس دعا

  • سید عماد

در نام رقیه فاطمه پنهان است
از این دو یکی جان و یکی جانان است
در روی کبود این دو پیداست خدا
آیینه بزرگ و کوچکش یکسان است

------------------------------------------------

پ.ن1: چقدر برای سه ساله ات گرفته خودش را … دلـــــــم

  • سید عماد

دو روز پیش در صف گرفتن ویزا برای اربعین...

--------------------------------------------------------------------------

پ.ن1: اِمـــشـَــــب مــــے خـــــوام بــِــشـــیـــنـَـــم اَز آرزوهــــام بـِــنـِـــــویـــسـَـــــم . . .

                                    بــــــــــہ نـــــــامِ خــُـــــــــدا
                                    کربلا....
                                    تـــَــــمـــــــــــام .

  • سید عماد

ﮔﻔﺘﻨﺪ ﺿﻤﺎﯾﺮ ﺭﺍ ﻧﺎﻡ ﺑﺒﺮ ؛
ﮔﻔﺘﻢ : ﻣﻦ ... ﻣﻦ ... ﻣﻦ ...
ﮔﻔﺘﻨﺪ : ﭘﺲ ﺑﻘﯿﻪ ﭼﻪ ﺷﺪﻧﺪ ؟!
ﮔﻔﺘﻢ : ﻫﻤﻪ ﺭﻓﺘﻨﺪ ﺯﯾﺎﺭﺕ ﺍﺭﺑﺎﺏ ﻭ" ﻣﻦ" ﺟﺎ ﻣﺎﻧﺪﻡ .......
ﯾﺎ ﺣﺴﯿﻦ (ﻉ)
ﺗﺮﺳﻢ ﺑﻤﺎﻧﺪ ﺑﺮ ﺩﻟﻢ ...


اللهم ارزقنا زیارت الحسین علیه السلام

  • سید عماد

دیروز به طور کاملا اتفاقی رفتم جلسه اولیا پیش دبستان و دبستانی که مدیرش معلم اول دبستانم بود. حالا چرا و چجور رفتم قصه داره...


بسی یاد خاطرات دبستان افتادم.... حیف اون زمان.....


دم اونی که باعث شد ما بریم اونجا گرم!


یه سری به اون کسایی که مدیونشونین بزنین تو این دوره بی مرامی...

----------------------------------------------------------------------------------------

پ.ن1: عکس ایوان نجف را ندهید بیمارم .....
         تا که قول یک حرم را ندهید بیمارم .....
         نکند پای پیاده نشود قسمت من (سمت حرم) .....
         به خدا کرب و بلایم ندهید بیمارم ...

  • سید عماد

تامل، تحمل 3

۳۰
آبان

شتلق... جوری می زند که گوشت تا نیم ساعت زنگ می زند؛ همان لحظه به احترام بزرگتریش راهت رو می کشی و می ری و با ودت عهد می بندی دیگه اسمشو نبری. به خانه که می رسی شماره اش را پاک می کنی و دوتا بارش می کنی. امروز اعلامیه ترحیم جوانی ناکام توجهت را جلب می کندو خودش است همان که دو سال قبل خوابوند تو گوشت.  به قصه آن تو گوشی فک می کنی. آن روز به یه پیرمرد حرف تندی زدی و توهین کردی چون باهات اختلاف نظر داشت رفیقت هم نه گذاشت و نه برداشت؛ شتلق... می بینی آن روز حق داشته اما رفیقت دیگر نیست که بهش بگویی حق داشت...


-------------------------------------------------------------------

پ.ن1: همیشه طوری برخورد کن که شاید دیگه طرفتو نبینی. حالا یا تو یا طرف...

پ.ن2: ر.ک پی نوشت 2 پست قبلی

  • سید عماد

تامل، تحمل 2

۲۹
آبان

سرش را می اندازد و می رود. وقتی که دور می شود صدایی یواش و آرام به گوشت می رسد که از میان کلماتش خداحافظ را می شنوی... تنها رهسپار خانه می شوی، تنهای تنهای تنها. گویا مسیر ده برابر شده. یاد روزی می افتی که به خاطرش 2 ساعت منتظر موندی؛ یاد روزی ک به خاطرش توی سرما تا کجاها رفتی؛ یاد روزی که حوصلش سر رفته بود و کاراتو ول کردی تا باهاش اس ام اس بازی کردی؛ یاد امروز که به خاطر این که با ماشین یکی بره، تنهات گذاشت و با خداحافظی خوشحالت کرد...


یاد اون روزایی که فک می کردیم رفیق داریم و تنها نیستیم به خیر...


------------------------------------------------------------------------------------

پ.ن1: در انتخاب رفقاتون دقت کنین که فلانا خلیلا آخرتتون نشه

پ.ن1: از آقای شاه غلام تقاضا می شود قصه را نخوانند و چناچه خواندند زیاد درموردش فک نکنند!!!!

  • سید عماد

تامل، تحمل 1

۲۸
آبان

دیروز:

دستش سرد است، دستش را مابین دست هایم قرار می دهم ک گرم شود؛ اما متوجه می شوم ک سرد تر از دستانش، گوش هایش است. دستم را روی گوش هایش می گذارم. باران نمناکی می آید. کلاهی روی سرش می گذارم ک خوشش نمی آد و پسش می زند. شالی به دور سرش می پیچم تا گوش هایش را بگیرد گویی از این بدش نمی آید؛ حتما بدش نمی آید که سالیان سال شال دستش ماند! خیالم از گرم بودنش راحت می شود....


امروز:

دستم را که به دستش نزدیک می کنم دستش را پس می کشد و می گوید: دستت سرده، چروک هم هس. به دست هایم می نگرم؛ دستم سرد است اما نه به سردی برخورد او، چروکیده شده ام اما نه به چروکیدگی قلب او...


--------------------------------------------------------------------------------------------

پ.ن1: قدر پدر مادرامونو بدونیم

پ.ن2: تامل، تحمل عنوان مطالبی است که امیدوارم معنی عنوان گویای همه چیز باشه

  • سید عماد



  • سید عماد