کلاس دفاع شخصی
چقدر دلم برای کلاس های دفاع شخصی تنگ شده؛ دوساعت می روی به دور از تمام مشکلاتت، به هیچ چیز فکر نمی کنی جز مبارزه و البته رضایت استاد، عقده هایت را خالی میکنی، مشت می خوری، فن می خوری، اشتباه می کنی اما یاد می گیری، فن می زنی، بدل می خوری، تسلیم می شوی، تسلیم می کنی و در آخر با بدن کبود و خسته رهسپار خانه می شوی اما کم نمیاوری و پس فردا باز هم می روی...
چه خوب می شد درزندگی هم فقط به فکر خدا باشی، برای رضایتش زندگی کنی، دنیا وفق مرادت نباشه اما کم نیاری، تمام تلاشت را بکنی اما تسلیم آنچه خدا می خواد بشی،اشتباه کنی و عبرت بگیری، مشکلات را زمین بزنی، مشکلات تو را زمین بزنند و در آخر بدانی همواره در حال امتحان پس دادن هستی...
- ۱ نظر
- ۰۵ دی ۹۳ ، ۱۶:۳۰