امروز که دنبال یه دفتر خالی میگشتم؛ با نوشته های دوران جهالت یا همان حماقتم روبرو شدم. بیشتر از همه نوشته هام خنده دار و تاسف بار بود.
اون صفحه ها رو کندم ولی جاش موند همونطور ک تو دلم مونده...
_________________________
پ.ن1: حیف عمر...
پ.ن2: خدا عاقبتمونو بخیر کنه
پ.ن3: التماس دعا