کمرنگ
سه شنبه, ۲۳ دی ۱۳۹۳، ۱۲:۰۹ ب.ظ
کمرنگ شده ام
کمرنگ شدم وقتی امتحانات شروع شد و تقریبا تمام وقتم را گرفت
کمرنگ شدم وقتی سنگینی نگاه مخاطبان را احساس کردم
کمرنگ شدم وقتی تصمیم گرفتم برخی «رفاقت ها» را به «دوستی» تبدیل کنم
کمرنگ شدم وقتی فهمیدم بیش از این ها که هستم از من توقع دارند
از وقتی قرار شد اینجا بنویسم تصمیم گرفتم کمرنگ باشم
تصمیم گرفتم برای یک بار هم که شده سعی کنم به یک نقش حاشیه ای کمرنگ قانع باشم
امروز می فهمم تفاوت میان کمرنگ و بی رنگ را
کم کم کمرنگی بی رنگی می شود!
خیلی خوب بود....